باز هم آمدی تو بر سر راهم
ای عشق می کنی دوباره گمراهم
در راه،من جوانی را به سر کردم
تنها از دیار خود سفر کردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دنیا، سرنوشتم را به یاد آور
دریا، سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریبی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان و بی هم آوازم
می روم شبها به ساحلها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا
می نویسم اوج غمها را
بیش از یکسال هست که تو ماشینم یه سی دی هست اونم رضا صادقی ! کفر همه درومده !!!!
راستی امید وارم خوش گذشته باشه .