کاش وقتی
6 ساله بودم فکر میکردم پدرم از همه پدرها باهوشتر است
8ساله بودم فکر میکردم پدرم همه چیز ها را نمیداند
10 ساله بودم فکر میکردم وقتی پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملا فرق میکرد
12 ساله بودم فکر میکردم طبیعی است. پدرم در این مورد چیزی نمیداند دیگر پیر تر از ان است که بچه اش یادش بیاید
14 ساله بودم فکر میکردم بهتر است خیلی حرفهای پدرم را تحویل نگیرم او زیادی امل است
16 ساله بودم فکر میکردم زیادی نصیحت میکند و به خودم میگفتم باز به پرچانگی افتاده است
18 ساله بودم فکر میکردم بی جهت به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم پیله میکند. دائما شاکی بودم.
21 ساله بودم فکر میکردم به طرز مایوس کننده ای از مرحله پرت است
25ساله بودم فکر میکردم احساس میکردم باید چیزهایی از او بپرسم زیرا او با قضایای زیادی سرو کار دارد
30 ساله بودم فکر میکردم او چند پیراهن از من بیشتر پاره کرده و تجربه بیشتری دارد
40 ساله بودم حیران بودم که پدرم چه طور از پس این همه کار بر می امد؟چه قدر عاقل بود. چقدر تجربه داشت.
50 ساله شدم حاضر بودم همه چیز را بدهم تا پدرم برگردد
و من بتوانم حضورش را تجربه کنم با او درباره همه چیز حرف بزنم و از او یاد بگیرم ولی افسوس که قدرش را ندانستم!!!؟
بابایی جون ، میدونم خیلی عذابت میدم ولی جوونیه و هزار جور شیطنت ، شما به بزرگیه خودت ببخش و بدون که از تموم وجودم دوستت دارم
مرد یعنی رهبر دلها علی (ع) ... مرد یعنی همسر زهرا (س) علی (ع) !
مرد یعنی بنده ی خوب خدا ... مرد یعنی عبد محبوب خدا !
مرد یعنی رو سفید و سرفراز ... صبح و ظهر و شام مشغول نماز !
مرد یعنی قامتی افراشته ... سر به خاک بندگی بگذاشته !
مرد یعنی آشنای آسمان ... در دل شب صاحب اشکی روان !
مرد یعنی " مردی و مردانگی ... پیش هر افتاده ای افتادگی !
مرد یعنی آنکه دور از قیل و قال ... میرود اندر پی نان حلال !
مرد یعنی دائما" در جنب و جوش ... بار غیرت را گرفته روی دوش !
مرد یعنی " آبشار زندگی " ... در تلاطم " اقتدار زندگی " !
مرد یعنی یک نسیم شاد و خوب ... چون به خانه باز میگردد غروب !
مرد یعنی بوی عشق و بوی نان ... شاد از دیدار رویش کودکان !
مرد یعنی سایبان یاس خویش ... در برش بگرفته با احساس خویش !
روز همه ی پدران مهربان و همسران عاشق مبارک باشه...
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو مینگرد
به دلی دل بسپارکه بسیار جای خالی برایت داشته باشد
و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد
پرنده های عاشق
گفته شده است که عکس این دو پرنده در کشور اکراین گرفته شده است. میلیون ها نفر در کشور آمریکا و اروپا با دیدن این عکس ها گریه کرده اند. عکاس این عکس ها آنها را به بالاترین قیمت ممکن به روزنامه های فرانسه فروخته است و تمام نسخه های روزنامه در روز انتشار این عکس بطور کامل فروخته شده است.
"عکس ها در ادامه مطلب"
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها
این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری
بگذاری ... خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان
معصومی باشد
این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده. توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره : |